مقالات و پروژه های معماری-دانشجویی

مقالات و پروژه های معماری

معماری پرش کیهانی
  1. معماری پرش کیهانی
    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  767px-Disney_Concert_Hall_by_Carol_Highsmith_edit2.jpg
    مشاهده: 22
    حجم:  66.1 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  800px-Walt_Disney_Concert_Hall,_LA,_CA,_jjron_22.03.2012.jpg
    مشاهده: 14
    حجم:  49.4 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  800px-WaltDisneyConcertHall.jpg
    مشاهده: 20
    حجم:  13.4 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  1473,1000 (1).jpg
    مشاهده: 15
    حجم:  88.0 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  1473,1000.jpg
    مشاهده: 17
    حجم:  57.1 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  1473px-Omni_Hotel_Los_Angeles01.jpg
    مشاهده: 16
    حجم:  206.9 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  42990744.jpg
    مشاهده: 16
    حجم:  200.0 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  Disney_Concert_Hall_-_Under_Const_01_-_2001-05.jpg
    مشاهده: 13
    حجم:  160.9 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  Disney_Concert_Hall_-_Under_Const_02_-_2001-05.jpg
    مشاهده: 15
    حجم:  160.5 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  Guggenheim-bilbao-jan05.jpg
    مشاهده: 21
    حجم:  157.4 کیلو بایت
    بنیانگذار و صاحب سبک در این مقوله فرانک گری است. در معماری پرش کیهانی طرح‌ها به صورت فانتزی ودفرمه است. سبک پرش کیهانی سبک جدیدی است .
    از نمونه کارهای فرانک گری می‌توان به موزه گوگنهایم واقع در شهر بیلبائو اسپانیا و همچنین سالن کنسرت والت دیسنی در لوس آنجلس اشاره کرد.
    در کارهای فرانک گری خط راست وجود ندارد. پلان این موزه به شکل گلی در حال شکفتن است و اجزای ساختمان از مرکز به سمت بیرون گسترش یافته است. جنس نمای موزه از ورق تیتانیوم است.
    موزه گوگنهایم :
    اگر میس وندرو شعار كمتر بیشتر است را در معماری مدرن مطرح كرد جنكنز بر اساس نظریه پیچیدگی و شعار بیشتر متفاوت است را تكرار كرد.
    یكی از ساختمان های جالب توجه كه در این سبك ساخته شد طرح فرانك گهری برای موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو است . گهری بر خلاف اكثر معماران زیاد اهل بحث وتبیین مبانی نظری نیست .
    معماری گهری از یك معماری دو بعدی كه سطوح را در مقابل و در تقابل با یكدیگر نشان می داد به سمت یك معماری سیال وسه بعدی گرایش پیدا كرده است وبهترین نمونه كار او در این زمینه موزه گوگنهایم است .
    پلان ساختمان به صورت گلی است در حال باز شدن وشكوفا شدن . احجام سه بعدی منحنی شكل كه با ورقهای فلزی تیتانیم پوشیده شده همچون گلبرگهای یك گل از مر كز ساختمان به سمت بیرون گسترش یافته اند .در این ساختمان معماری امواج چرخش واستمرار نرم ومشابهت خودی با استادی تمام وبه صورت خلاقانه ای طراحی شده است .
    یكی از ایراد هایی كه جنكز به این ساختمان گرفته است یك اندازه بودن صفحات تیتانیوم بر روی سطوح با انحنای متفاوت ساختمان است.
    جنكز ضوابط این معماری را در هشت مورد خلاصه كرده است:
    1) ساختمان مجاور طبیعت با استفاده از گفتمان طبیعی
    2) نمایش مبدا كیهانی سازمان دهی خودی وظاهر شدن وپرش به یك سطح بالاتر ویا پایین تر
    3) عمق سازمان دهی وپیچیدگی ومرز اشفتگی
    4) تجلیل از گوناگونی و تنوع و دگرگونی
    5) ایجاد گوناگونی از طریق روش های تكه چسبانی (كولاژ)
    6) تصدیق زمان وبرنامه اجباری و چرخه طبیعی و كثرت گرایی
    7) بیان موضوعات به صورت نشانه های دو گانه یعنی نشانه های زیبایی و نشانه های ایده ها
    8) توجه به علم خصوصا علم معاصر در مورد مباحث نشانه های كیهانی
    در مورد معماری پرش کیهانی (غیر خطی) چی میدونید؟

    از اواخر دهه‌ی 1980 كه مباحث پسامدرنیسم و ساختارشكنى توسعه یافت، معمارى مدرن این بار با پذیرش تغییرات اساسى، افق‏‌هاى تازه‌ای از دیدگاه‌هاى جهان‏‌شناختى و كیهان‏‌شناختى جدید، بوم‏‌شناسى، علوم پیچیدگى بحران و آنتروپى را پدیدار كرد. بدین‏‌ترتیب، هم‌‏اكنون كه در انتهاى دوران سوم معمارى قرار داریم، سده‌ی بیست و یكم انتهاى تازه‌ای را خواهد گشود.
    در این جهان، زیبایى تازه‌ای در حال تكوین است كه برگرفته از روح پیچان و غلطان و موج ‏مانند طبیعت، تپش‌‏هاى مولكول‌‏ها و هندسه‌ی ژن‌هاست و بازتاب آن در عرصه‌ی معمارى، جایگزین ‏شدن اشكال تازه به جاى اشكال ایستاى جهان كلاسیك است. معمارى جهان نو، همانند خود این جهان، خلاق، خود تنظیم، خود تغییر، غیرقابل‏‌پیش‌‏بینى و در حال «شدن» است.
    فیزیك كوانتومى و علوم پیچیدگى با كشف زیبایى معنوى نهفته در طبیعت به یارى رمزگشایى ارزش‏‌هایى برآمده‌اند، همچون اخلاق زیبایى كه روحانیت جهان جدید را خواهد ساخت. این روحانیتى است در تقابل با نسبیت‌‏گرایى افراطى بازمانده از تفكرات پوچ‌‏گرایانه و مبتنى بر یكسانى همة ارزش‌‏ها كه متأسفانه عالم‏گیر شده است.
    بطور كلی معماری همیشه جهت گیری ای جهانی داشته است و بنابراین هنگامی كه دید ما به علم تغییر می كند و اینكه جهان واقعاً چگونه است، معماری ما هم همراه با آن تغییر می كند. بطوریكه تحولاتی كه در سالهای اخیر، در فیزیك ذرات بنیادین، نجوم، ژنتیك و ... رخ داده است موضوع كتب معماری جدید قرار گرفته است.
  2. پیش فرض

    معماری پرش کیهانی
    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  i-5612785719019513409-5612786048496371378.jpg
    مشاهده: 17
    حجم:  121.8 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  i-5633397778509022657-5639351922345046658.jpg
    مشاهده: 10
    حجم:  25.9 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  i-5637085692595519649-5647521004812969938.jpg
    مشاهده: 12
    حجم:  81.2 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005040314629.jpg
    مشاهده: 8
    حجم:  72.0 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005040315547.jpg
    مشاهده: 7
    حجم:  51.1 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005592139283.jpg
    مشاهده: 11
    حجم:  86.6 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005598564617.jpg
    مشاهده: 8
    حجم:  82.8 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005599841352.jpg
    مشاهده: 8
    حجم:  23.4 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005616313017.jpg
    مشاهده: 11
    حجم:  113.0 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-005964181419.jpg
    مشاهده: 6
    حجم:  77.3 کیلو بایت

    تحولات علمی اخیربر اساس فرضیات جدید در ریاضی و فیزیك، عالم مكانیكی نیوتن دیگر نمی تواند شرایط امروز جهان را تبیین كند.اگر گالیله در چهارصد سال قبل اعلام نمود كه جهان با قوانین ریاضی نگاشته شده است، این نیز بر اساس قوانین جدید فیزیك قابل قبول نیست. آلبرت انیشتین در اوایل قرن اخیر با معرفی نظریه نسبیت،‌ جهان مكانیكی نیوتن را كه در آن فضا و زمان،‌ مطلق بود در هم شكست. بر اساس نظریه انیشتین، جهان ما را از بینهایت قابهای فضا – زمان كه به ناظر مشخص بستگی دارد تشكیل شده است. لذا هر ناظری در قابی متفاوت از نظر مكانی و زمان قرار دارد، بدین معنی كه هر ناظر و هر قابی نه تنها در یك ساعت متفاوت بلكه در یك نقشه متفات قرار دارد.
    در سال 1927 ورنر هایزنبرگ ) ( Werner Heisenberg فیزیكدان آلمانی،‌ اصل عدم قطعیت را در فیزیك كوانتوم مطرح نمود. بر اساس این اصل، امكان مشخص نمودن همزمان مكان و سرعت یك ذره بنیادین مانند الكترون وجود ندارد. لذا نمی توان اجسام را دارای مكان مشخص در فضا و زمان فرض نمود. آنها غیر محلی، نامشخص و متقابلاً در گیر یكدیگر هستند و مانند یك موجود زیستی تطور پیدا می كنند.
    با مطرح شدن این مباحث در نیمة اول قرن بیستم، جهان مكانیكی قرن 19 به یك جهان ارگانیك تبدیل شد كه در آن فضا – زمان و اجسام به صورت متحول، فعال، سیال درگیر با یكدیگر و در ارتباط غیر خطی هستند، لذا دانشمندان جهت تبین جهان امروز، دیگر اتكا به علوم قرن 19 و قطعیت جهان بینی ریاضی گون مدرن ندارند، بلكه مباحثی همچون هرج و مرج (choas) ، هندسه نا اقلیدس، نظریه پیچیدگی و فیزیك غیر خطی، جهانی متفاوت از گذشته در مقابل انسان پست مدرن گشوده شده است. اگر جهان نیوتون، جهان ریاضی گون و همانند یك ساعت مكانیكی قابل پیش بینی بود جهان بعد از مدرن جهانی در حال تحول و همانند توده های ابر غیر قابل پیش بینی است. علوم آشفتگی در دهة 70 میلادی در زمینة علم هواشناسی عنوان گردید و امروزه در علومی همچون ریاضی، فیزیك، هندسه، كامپیوتر، اقتصاد، ژنتیك، نجوم و هنر مطرح است.

    چارلز جنكز در سال 1995 بر اساس یافته های جدید علمی درمورد سیر تكوین كیهان و تطور غیر خطی آن، كتابی به نام «معماری پرش كیهانی» منتشر نمود. جنكز در این كتاب به نحوه تكوین كیهان به زبان ساده می پردازد و بیان می دارد كه جهان به صورت خطی و یك سویه گسترش و تكامل نیافته، بلكه این تكامل به صورت گسترش خطی و سپس رسیدن به مرز بحران وهرج و مرج و در نهایت پرش به شرایطی كاملاً متفاوت با گذشته صورت گرفته است.
    جنكز پیچیدگی (Complexity) در طبیعت را بدین صورت تعریف می كند: «پیچیدگی نظریه ای است كه چگونه ارگانیسم های در حال پیدایش به لحاظ تاثیر متقابل اجزاء آن بر هم از حالت تعادل خارج شده (به واسطه افزایش انرژی، ماده یا اطلاعات) و به مرز بین نظم و هرج و مرج می رسد. این امر از همان مكانی است كه سیستم اغلب پرش می كند، تقسیم می شود و یا به صورت خلاقانه ای تاثیر متقابل می گذارد. این كار به صورت غیر خطی و غیر قابل پیش بینی می پذیرد.
    ارگانیسم جدید ممكن است از طریق واكنش و دادن انرژی به صورت مستمر حفظ شود. در این روند، كیفیت به صورت نظم خودی، معنا، ارزش، باز بودن،طرح جزء به جزء مشابه، (Fractal P atterns)، شكل های جاذب و اغلب افزایش پیچیدگی (میزان بیشتری از آزادی)به طور همزمان ظاهر می؛شود. لذا در یك كیهان زنده و ارگانیك، ارگانیسم ها و پدیده های مختلف خلق می شوند و در یك گسترش خطی به مرز هرج و مرج می رسند و در نهایت به ارگانیسم یا پدیده ای متفاوت با حالت قبل پرش می كنند. در این مورد می توان روند دگردیسی در پروانه ها و حشرات را مثال زد.
    به طور نمونه، پروانه كرم ابریشم كه دارای روند دگردیسی كامل است، در ابتدا تخم، سپس كرم، و بعد پیله و در نهایت به صورت پروانه است كه هر مرحله كاملاً متفاوت با مرحله قبل است و در هر مرحله پرش ایجاد دگردیسی در ارگانیسم می نماید.
    در مسایل روزمره فیزیكی نیز این مساله را می توان مشاهده نمود. یك كامیون پر از شن كه در حال تخلیه بار خود است را تصور كنید. حجم شن های تخلیله شده بر روی سطح زمین به صورت خود سازماندهی- یك شبه مخروط- افزایش می یابد. در یك لحظه- نقطه بحران، هرج و مرح و فاجعه- با اضافه نمودن شن به این شبه مخروط، این نظم متلاشی می شود و در هم می ریزد. با تخلیه ما بقی شن ها، مجدداً حجم شن ها تحت یك سازماندهی جدید افزایش می یابد تا دوباره به نقطه بحران و هرج و مرج و نهایتاً متلاشی شدن و پرش بعدی برسد.
    به طور كلی در كیهان، گسترش و پیدایش به صورت مستمر در یك مسیر خطی نمی باشد، بلكه به صورت غیر خطی و پرشی است بدین معنی كه گسترش در هر مرحله، نهایتاً به نقطه بحران و هرج و مرج ومتلاشی شدن نظم آن ختم می شود در این نقطه یك پرش ایجاد می شود و شرایط و نظم مرحله جدید متفاوت از مرحله قبل است. در هر مرحله، پیش بینی دقیق مرحله بعدی امكان ندارد، زیرا موارد بسیار جزیی می تواند تغییرات مهم در مرحله بعدی ایجاد نماید.
    پاسخ با نقل قول پ
    معماری پرش کیهانی
    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006205513925.jpg
    مشاهده: 6
    حجم:  35.5 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258163453.jpg
    مشاهده: 10
    حجم:  52.6 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258168669.jpg
    مشاهده: 6
    حجم:  58.6 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258171553.jpg
    مشاهده: 6
    حجم:  38.0 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258173165.jpg
    مشاهده: 6
    حجم:  53.1 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258692490.jpg
    مشاهده: 6
    حجم:  54.6 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258696176.jpg
    مشاهده: 7
    حجم:  88.4 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006258700532.jpg
    مشاهده: 7
    حجم:  62.5 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006300977472.jpg
    مشاهده: 11
    حجم:  60.9 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  l-006300977798.jpg
    مشاهده: 8
    حجم:  79.0 کیلو بایت
    همزمان با گفته سزاک که عبارت است از "باید همه مشهودات را با واسطه حجمهای هندسی منتظم چون استوانه،کره ،مخروط به تصویر در اورد و ..."
    زمینه ظهور شیوه حجمگیری یا کوبیسم که معنای لغوی آن مکعب گری است آماده شد.
    با پا به عرصه گذاشتن این مکتب ضوابط دیرینه هنرهای نقاشی و پیکره تراشی از پایه و بن دگرگون شد وابتکار بزرگترین هنرمندان زمان خود را به خود موقوف ساخت.
    باید دانست که کوبیسم هنر تقلید گری نیست بلکه هنری است ادراکی که می تواند تا مرحله آفرینش تعالی یابد.
    کوبیسم به سه دوره تقسیم می شود :
    کوبیسم اولیه(به تابلوهایی گفته میشود که بین سالهای 1905 تا 1908 کشیده شدند).
    کوبیسم تحلیلی(تاکید بر فرآیند جستجوی بصری داردو پرسپکتیوهای مختلف را در اثر ارائه می کنند واز رنگ نیز کمتر رستفاده می کنند.)
    کوبیسم ترکیبی(رنگ واپس می نشیند و هنرمند با کلاژ هنر نمایی میکند)
    از کوبیسم بعنوان یکی از نقاط ثقل مهم در هنر غرب یاد می شود و آن را از ابداعات پیکاسو و براک مینامند.
    تأثیر گذاری کوبیسم و سه دوره آن در معماری منجر به پیدایش سبکهایی همچون دیکانستراکشن،فولدینگ و پیدایش کیهانی شد که این سه مکمل یکدیگرند.
    معماری دیکانستراکشن(ساختار زدایی)به عنوان یک سبک فراگیر وجهانی حدود یک دهه بیشتر عمر نکرد ولی تأثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع باز نمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت.
    فلسفه معماری فولدینگ نیز همانند معماری دیکانستراکشن با زیر سؤال بردن بینش مدرن و مکتب ساختار گرایی قرار دارد.
    فولدینگ عمود گرایی،طبقه بندی و سلسله مراتب را مردود می کند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند.از نظر فولدینگ همه چیز هم سطح یکدیگر هستند.
    معماران دیکانستراکشن بر این نظریه خود را پایبند ندیدند و وارد سبک کیهانی شدند،که در صفحات بعد به توضیح ان پرداختیم.


    معماری پرش کیهانی – معماری سیال :

    فرمهای دارای معماری غیرخطی عموماً دارای سه مشخصه زیر می باشند:
    1- دارای فرم توپولوژیک هستند؛ به عبارت دیگر برای بررسی فرم آنها باید از اصول توپولوژیک استفاده کرد (قوانین حاکم بر شکلها و حجمها) در این علم تنها اشکال بصورت کلاسیک و متعارف مانند صفحه کروی معمولی نیست بلکه همه اشکال معمولی را مانند قوری، کوزه، ... مورد مطالعه قرار می دهد.
    حالتهای متفاوتی را می توان برای یک شکل تصور کرد، برای مثال پروژه موزه گوگنهایم به شکل یک کاغذ مچاله شده به نمایش گذاشته می شود. توپولوژی در این باره می گوید: این سطح مچاله شده همان مربع مستطیل یک کاغذ صاف است و این ارتباط بین این دو حالت از کاغد را با فرمولهای ریاضی بیان می کند.

  3. پیش فرض معماری پرش کیهانی

    معماری پرش کیهانی
    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  p-023178161 (2).jpg
    مشاهده: 8
    حجم:  44.9 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  p-042990744.jpg
    مشاهده: 8
    حجم:  30.2 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  Richard_Serra-The_Matter_of_Time.jpg
    مشاهده: 12
    حجم:  35.0 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  Walt_Disney_Concert_Hall_Across_Grand.jpg
    مشاهده: 12
    حجم:  145.7 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  Walt_Disney_Concert_Hall_LA_USA(1).jpg
    مشاهده: 12
    حجم:  149.4 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
    نام:  walt-disney-concert-hall-exterior1.jpg
    مشاهده: 13
    حجم:  216.3 کیلو بایت


    2- از ادوات الکترونیکی و ارتباطی در مقیاس بسیار گسترده استفاده شده است:
    به نحوی که وقتی فرد وارد ساختمان می شود تصور کند که وارد یک دنیای مجازی شده، مثلاً با دست زدن به دیوار نازک یک نمایشگاه تصاویر مختلفی در آن ایجاد می شود یا بسته به وضعیت رفتاری افراد موزیک مناسبی انتخاب و پخش می شود.
    3- استفاده از نرم افزارهای پیشرفته سه بعدی سازی و ایجاد انیمیشن در طراحی :
    قضاوت کردن در مورد معماری غیرخطی بسیار مشکل است. مسلماً فرم هر یک از این ساختمانها فریبنده و جذاب است. چنین ساختمانهایی معمولاً ترمینالها، نمایشگاهها و بانکها هستند که حضور در مجاورت و داخل آنها برای مدت زمانی محدود هیجان انگیز و دل نشین است ولی کسی نمی تواند در درازمدت در داخل آنها احساس آرامش کند. بنابراین استفاده از این روش طراحی و به کار بردن فرم و فضاهای پیچیده و نامأنوس در پروژه های معمولی که امروزه در سطح دنیا باب شده جوابگو نمی باشد.
    شاید هنوز زود باشد که بتوان از معماری غیرخطی بعنوان یک سبک یا روش در معماری نام برد.
    طراحی و ساخت آن به اندازه ای مشکل است که شاید نتوان در درازمدت آن را ادامه داد.
    هیچ کس به اندازه پیترآیزنمن به مباحث علوم پدیداری توجه نکرده است. آیزنمن علوم جدید را یکی پس از دیگری از جمله مباحث همچنین فراکتالها (خودهمانندی، مقیاس بندی و روی هم قرار دهی) تحقیق در موردDNA، نظریه فاجعه (فولد)، علم محانی دوپهلو (ایهام) جیربولین (فراتر از توان3) و تحلیل روانکاوانه را استفاده نمود. ایزمن چنین وانمود می کند که یافته های خود را از علوم خیلی جدی نگرفته و در پاسخ مدرنیسم ها اظهار می کند حقایق علمی بهانه ای برای معماری هستند نه توجیهی برای آن. زیبایی کار او در آن است که در کارش ایده مقدم است. همواره انتقال یک سری از مفاهیم باعث ایجاد پیوستگی و هیجان در ساختمان او می گردد.
    رجوع آیزنمن به علوم غیرخطی و شهرنشینی نوین در سال 1987 آغاز شد و همانطور که در مجتمع مسکونی روستاک در فرانک فورد مشاهده شداو در مقیاس وسیع از فولد استفاده کرده است. در دانشکده هنر و معماری و برنامه ریزی شهر سین سیناتی در آمریکا وی فرم های موجی شکل را معرفی می کند که همان شکل زیگزاگ به صورت تغییر یافته در ساختمان موجود در محوطه است. فضای بین این دو ساختمان جدید و قدیم مخلوط شکسته شده است. گویی که موجهای مربع شکل و موجهای منحنی با یکدیگر مرتباً برخورد کرده اند. گویی که موجها در حول یک مرکز ناشناخته نوسان می کنند. این نوسانها و کج شدن های چهارگوش های کوچک پله وار حجمها به یک سری قطعات متوالی مجاور هم تبدیل کرده و طرح به صورت تشعشعی از خارج به داخل خودنمایی می کند.
    این نوع معماری سیالتر و روانتر از فرمهای راست گوشه تر و حتی فرمهایی که از آنها ساخته شده می باشد. از نظر مفهوم این نوع معماری از فرمهای بینابینی ساخته شده. این طرح یک روند معماری پیدایش کیهانی که در حال آشکار و باز شدن مستمر است را نشان می دهد.
    طرح بهرام شیردل برای تالار مرکزی یا گردهمایی نارا در ژاپن از فولد برای ایجاد حس روند پیدایش کیهانی استفاده شده است. شیردل این معماری شبه زمینی را چیزی بین هندسه انتزاعی مدرنسیم و شکل نمایشی از تاریخ گرایی تقسیم می کند. این طرح شبیه فرمهای کریستال شده در طبیعت، لایه های درون زمین و سطوح صاف تولید انبوه کارخانجات است این طرح تکراری از دیگر بودگی است. بدنه آن، شکستگی روکش مسی یک پارچه آن و فرمهای y شکل آن در بسیاری از مقایسها تکرار شده اند و حضور یک حیوان و یا یک معدن حفاری شده را تداعی می کند.
    در تمامی مثالها می توان آغاز یک پیچش، تاشدگی و معماری موجی شکل را که هنوز در یک محل متوقف است نظاره کرد روند پدیدار شدن به واسطه عدم قطعی فرمهای سیال و کریستال شده نشان داده شده است. احتمالاً تلاش بعدی برای پیشبرد معماری پیدایش کیهانی به کارگیری قسمتهای متحرک واقعی و دیگر نمودن ساکنان یا ناظران به برقراری یک رابطه دوطرفه با اشیا است. (به صورت انجام دادن عملی فعال که منعکس کننده روند معماری پیدایش کیهانی است). معماری باید با چیزی بیش از فکر و بینایی درگیر باشد. از نظر روانشناسی یک زیباشناسی متفاوت فرد را وادار می کند که جهان را با دید جدیدتری بنگرد که همان تولد دوباره است زیرا دنیای ناشناخته ای را بر روی فرد می گشاید. تولید دوباره به معنویتی می انجامد که به تجارب متحول کننده مربوط است. اگر عالم تا ابد در حال بسط و پرش به سطوح جدیدتری از سازماندهی است بنابراین به سبک و روشهای معماری جدید نیاز داریم. شاید این عبارت را به این گونه بتوان نوشت: ما به تعدیل مداوم زبانها و تغییرات ناگهانی آنها نیازمندیم.
    در تمدن فوق مکانیکی ما شناخت عقلانی در مقایسه با سایر روشهای ادراک بسیار پیشرفته است. فیلسوف معروف ژاک دریدا مسئله رااین گونه بیان می کند:هگل این گونه فرض کرده است که یک اثر فلسفی مربوط به زیبایی شناسی، فلسفه یا علم زیبایی نباید شامل زیبایی طبیعی باشد. فرد در زندگی روزمره خود از یک آسمان زیباسخن می راند در حالیکه زیبایی طبیعی وجود ندارد. به بیان دیگر زیبایی هنری برتر از زیبایی طبیعی است. همانگونه که ذهن پدید آورنده آن هم برتر از طبیعت است بنابراین خود باید بگوید زیبایی مطلق در هنر تجلی می یابد نه در طبیعت.
    سزاوار نیست که زیبایی ساختن آشیانه توسط پرنده ای به نام باور که برای جلب توجه جفت ماده اش می آراید را انکار کنیم.
    طبق توضیحات گفته شده ادراک می شود که زیبایی شناسی، حرکت و رشد طبیعی از انرژی تاریخی تا اثری زودگذر از کلاسیک تا ضدکلاسیک متغیر است.
    زیبایی شناسی منفردی از طبیعت وجود ندارد، زیبایی در جهان پیش از ما وجود داشته و احساسات ما را به نظم درآورده است.
    با توجه به ویژگی های که در مورد ساختمانهای این سبک اشاره کردیم (نگرش ما را نسبت به جهان منعکس می سازند) باید آنها را طوری بسازیم که به آنچه ما اکنون در مورد عالم می دانیم نظیر غیرخطی بودن،به پیدایش پیچیدگی و خودسازماندهی نزدیک شود. در غیر این صورت به ساختن یک محیط بیگانه ادامه خواهیم داد.
    همانطور که مشاهده می کنیم امروزه با ایجاد علوم نوین پیچیدگی می دانیم که عالم شبیه به یک پروانه خود دگرگون ساز است تا ماشین قرن نوزدهم، علاوه بر این ماشین فرمان شناسی با نرم افزار متغیرش به عنوان یک نیروی به حرکت درآورنده طبیعت مکانیکی اش را از دست می دهد. در مدت 10 سال کلمه و مفهوم ماشین به کلی متحول خواهد شد زیرا به گونه ای قابل پیش بینی، خلاق و غیرعادی یا غیرماشینی خواهد شد.
  4. پیش فرض معرفی کتاب پرش کیهانی

  5. پیش فرض میراثی از فلسفه باستان: موسیقی کیهانی

    میراثی از فلسفه باستان: موسیقی کیهانی
    میراثی از فلسفه باستان: موسیقی کیهانی
    نویسنده: مریم پیردهقان، منتشر شده در ماهنامه هنر موسیقی شماره ی 122

    هنرها رکن مهمی از حیات و فرهنگ آدمی هستند و از زمانی که نوع انسان خود را شناخت این واژه با تمام دلالت هایش در زندگی او به طور اساسی نقش آفرینی کرده است. هر کدام از این هنرها در طول حیات بشر بنا به ماهیتش یعنی این که توسط کدامیک از حواس ره به تجربه می برد، مسیر تکاملی خاص خود را پیموده و در نتیجه دارای زیباشناسی و فلسفه ی منحصر به خود شده است به طوری که در فلسفه ی مدرن هنر، هنرها به دلیل دریافت شدن از حس های مختلف، در ساحت های متفاوتی از هم تحلیل و هر کدام به نحوی جدا از دیگری درفهم و شعور ذاتی اثر دخیل دانسته می شوند. اما از گذشته های دور همواره کسانی بوده اند که با افکار و عقایدی خاص سعی در از بین بردن مرزها داشته اند و آرزوی تبدیل سطوح نامتجانس هستی به یکدیگر را جهت دستیابی به «جسم متعالی» و یا «کمال مطلوب» در سر می پرورانند به طوری که این تفکر در صورت اولیه ی خود آرزوی دانشی هم چون کیمیا را برای بشر به ارمغان آورد. این پدیده در وادی هنر نیز که در قرون گذشته پیوندی ناگسستنی با اعتقادات سنتی داشت به صورت دیگری رخ نمود که باعث به وجود آمدن سنتی غنی به نام رنگ - موسیقی شد. اما دادن جواب قطعی به این که آیا براستی می توان بین موسیقی و هنرهای بصری ارتباط خاصی برقرار کرد یا نه، دشواری خاصی ایجاد می کند و ما تنها در صورتی می توانیم به نحوی معنادار درباره این ارتباط سخن بگوییم که به جد تمام، بدانیم فرهنگ های گوناگون به چه صورت به این هم آمیختگی و یا دگردیسی هنری واکنش نشان داده اند، که البته در این مقاله سعی بر ریشه یابی این سنت و تاثیر فلسفه ی باستان در شکل گیری آن شده است.

    سرچشمه ی اولیه این سنت مانند بسیاری از علوم و سنن دیگر، برگرفته از دنیای باستان و افکار حکیمان گذشته بود. اما به طور کلی، از ابتدا تا زوال، با وجود دارا بودن فلسفه ای عظیم، وابسته به فلسفه ای بزرگتر به شمار می آمد؛ فلسفه ای هستی شناختی که در آن همه ی چیزها و همه ی حس ها به یک، تبدیل، و برای رسیدن به کمال مطلوب، تفکر عرفانی «وحدت» در پیش گرفته می شد به طوری که این تفکر در پی یکی کردن تجربه های ذاتا متفاوت دیداری و شنیداری که درگاه های نخستین شعور انسانی دانسته می شدند بر آمد.

    در دنیای باستان نظریه فیثاغورس مبتنی بر فلسفه ی انتظام گیتی که اعتقاد به نظام موسیقیایی هفت سیاره بود راه را برای ارتباط بین کرات و نت ها و بعدها به دنبال آن رنگ ها و روزهای هفته که خود در تمدن های باستانی معلول کرات دانسته می شدند گشود. نکته ای که در ابتدا به عنوان سرچشمه ی ارتباط این عناصر ناهمگون بیان می شود عدد هفت است که برای ریشه یابی سنت رنگ - موسیقی ملزم به بررسی آن در دنیای باستان هستیم. اهمیت عدد هفت به واسطه ی نقل قولی که برای آشکار ساختن چیزی از سرچشمه های اهمیت آن مطرح شده، به بقراط در قرن پنجم پیش از میلاد نسبت داده می شود. او معتقد بود که عدد هفت، به دلیل فضایل اسرارآمیز خود، گرایش به موجود کردن تمام چیزها دارد، و آن را داروی زندگی و منشاءِ تمام تغییرات می دانست زیرا معتقد بود که ماه (moon)، مراحل اش را در هر هفت روز تغییر می دهد و این عدد بر تمام چیزهای زمینی اثر می گذارد. در کنار ربع های ماه، می شد سایر پدیده های طبیعی را نیز در دسته های هفت تایی طبقه بندی نمود. علاوه بر آن، این موضوع در وابستگیِ شباهت های ثانویه نیز در بسیاری از حوزه های ناهمگن همچون سطح های وجود، سیارات، عنصرها، مراحل زندگی انسان و درجات شناخت دیده می شد. هفت کره روشن، یعنی خورشید، ماه و پنج سیاره ای که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده اند به این نظم های هفت تایی، یک اعتبار کیهانی آشکار می دادند. این اعتبار تا حدی، از منابع و متون هرمسی مشتق می شد که دربرگیرنده ی اسطوره ای از آفرینش بودند و یک نظام هستی نمادین را به تصویر می کشیدند. بر اساس این متون، انسان توسط یک ذهن یا خرد برتر آفریده شده بود و خصوصیات هفت سیاره را به منظور کنترل سرنوشت خود، بر روی زمین دریافت می کرد. هبوط انسان به واسطه ی سقوط او به درون تاریکی و قلمرو مادی صورت گرفت. این قلمرو از نیروهای طبیعت تبعیت می کرد و به وسیله سرنوشتی اداره می شد که در ستارگان نوشته شده بود. انسان برای فرار از حلقه ی فانی مجبور بود "به قلمرو سیارات نفوذ کند". تنها به وسیله ی تشخیص این مساله، که بخشی از خرد الهی که در هر فرد گنجانده شده است، می شد تقدیر را تغییر داد و از رنج رهایی یافت و جان غیرفانی را آزاد نمود.

    موسیقی سیارات، دارای یک زمینه ی باستانی بود. افلاطون تحت تاثیر فیثاغورس، در کتابش «تیمائوس» به شرح اسطوره ی آفرینش مهیجی در مورد روح جهان که طبق اصول موسیقایی آفریده شده بود، پرداخت. او هارمونی کیهانی خود را به صورت نسبت های ریاضیاتی مشابه بیان نمود که توجیه گر سبکی دیاتونیک بود و تار و پود جهان را از پایین به بالا پشتیبانی می کرد. قرن ها بعد یعنی قرن سوم میلادی سنت هیپولیتوس این جهان موزون را برای تایید برگزید و فاصله های موجود تا سیارات را طبق نسبت های م
نویسنده: احسان کلهری ׀ تاریخ: پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , ehsan-kalhori.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM